صبح دیرم شده بود همسرم با مهربونی بهم گفت
اگه میتونی ۱۰۰هزار تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون.
منم تحت تاثیر قرار گرفتم و پولو دادم و خوشحال از یک کارفرهنگی.
بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت
بابت ۵۰هزار تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم،
بعد از نیم ساعت یه اس از طرف مدرسه اومد به این عنوان:
رسید مبلغ ۲۰هزار تومن کمک به مدرسه میباشد…
به این نتیجه رسیدم که اینا خانواده نیستن که، راهزنن :| :|
برچسبها:
یارو به زنش میگه عزیزم زیاد حرف نزن واسه پوستت خوب نیست
زنش میگه چه ربطی داره؟!
مرده میگه میزنمت سیاهو کبود میشی :|
برچسبها:
ماבر مرا ببخش ...
בرב بـבنم بهانه بوב !
کســے رهایم کرבه بوב
که صــבاے بلنــב گریه هایم اشکت را בر آورב
برچسبها:
بابام داشت نماز میخوند ،یهو داد زد : الله اکبر ! الله اکبر !
دویدم گفتم: چیه بابا در میزنن؟ گفت: الله اکبر !
گفتم:گوشیت زنگ خورد؟ میگه : الله اکبر !
-شام واست نگه داریم؟میگه : الله اکبر !
-مُهرت گم شده ؟ میگه : الله اکبر !
- کسی طوریش شده ؟ میگه : الله اکبر !
-بو سوختگی میاد؟ میگه : الله اکبر !
- جک و جونور دیدی ؟میگه : الله اکبر !
گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!
با عصبانیت داد زد : الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)
نمازش تموم شده میگه:یه ساعت دارم میگم کانالا عوض نکن داشتم اخبار گوش میدادم. چقدر تو نفهمی بچه :|
برچسبها:
عشق را میشه توی دستهای خسته پدر
و توی چشمهای نگران مادر دید
نه در دستان یک غریبه :x: x ♥♥
برچسبها:
نگـاه که هرزه بـاشد ،
حجاب هم که داشـته باشـی
آنطـورکه مـی خواهـند تورا تصـور مـی کـنند ...
پــس فکری به حال مغــزهای فاحشـــه کن ؛
نهحجـاب ِ مـن ...
برچسبها:
سخت است دلتنگ چیزی باشی که خود نمیدانی. دلم هوس سکوت کرده و من چند روزیست روزه ی سکوت گرفتم خدایا اجرش بماند برای این روزهای زنده بودنم که جهنم من این جاست.
خدایا مردمت چقدر خوب بلدند دلم را تکه تکه کنند یا نه ... شاید دل من خیلی ضعیف شده که با هر حرف سنگینی میشکند.
خدایا چگونه می توانند اینقدر بی رحمانه دیروز مرا امروز مثل پتکی بر سرم آوار کنند؟ خدایا من از " فقط برای امروز زندگی کردن " خسته ام خدایا من از تکرار گذشته در امروز من بیزارم. چگونه می توانستند با
خیالی آسوده دلم را بشکنند خدایا با دلی شکسته می توان روزه گرفت؟ .... روزه ام باطل شده من امروز حرف هایی به خوردم داده اند که دلم شکست و روزه ام باطل شد
ساعت 7 صبح را نشان میدهد و چه صبحی غم انگیزی است... غم انگیز نبود غم انگیزش کردند امیدوارم توانسته باشم صبح آنها را هم غم انگیز کنم.
بس که صدایت می کنم آسمان میغرد و ابر می گرید وخورشید از خجالت پشت ابر قایم میشود اما تو..... خدایای صدایم را میشنوی؟
او تمام امید من از این دنیاست که زندگی اش را باری دیگر با فقط برای امروز شروع کرد چگونه می توانند اسمش را بر سرم آوار کنند؟
و دیگری نفس جانم است که بدونش مرده ام چگونه می توانند روزهای سخت عمرش رابه من تذکیر شوند؟
می گذری؟ بگذر اما از من نه. من از خیلی جاها گذاشتم اما حال می فهمم حماقتی بیش نیست. قلب من هدیه ی زیبایی از تو بود اما لطفا هدیه ات را پس بگیر قلب من فراموشگر خیلی چیزهاست می
خوام از این پس خیلی چیز ها یادم بماند
تن من پر از زخم های ماری است که از همان سوراخ همیشگی نیشم زده است. روزهای سخت گذشته ی من نمی توانند نابودگر حال من باشند
به او بگوید آمدنت در زندگی ام برابر خیلی چیز ها بود.... فهمیدم آدم های پست کم نیست در اطراف من.... فهمیدم کدخدای محل که دم از با خدا بودن همانیست که از دیوار آبروی مردم بالا میرود.... فهمیدم
درد دل تو همان نیش هایی که بعد ها تنت را از پا در می آورد و تجاوزگر کسی است که به حریم حا و گذشته ات تجاوز کند و چه آسوده پرده ی خاطراتت را پاره می کند که مردم درون خانه ات را بدون اجازه
نظاره گر باشند
برچسبها:
زیاد صاف نباش آدمها توی جاده های صاف بیشتر لایی می کشند
برچسبها:
تلخ شده به کامم در این روزهای بی تو بودن در فراسوی ذهنت من نقطه ی ابهام کورت باشم
اما تو برای من روشن ترین نقطه ای هستی که در تاریک مطلق زندگی ام مشتاقانه به سویت روانه ام.
به کجا چنین روانه ام؟ به آن نقطه ی روشن که پذیرای من نیست؟ به کجا؟ به حیرانی عقل در لحظه ی دیدن تو؟
من دیدن تو را در آیینه ها، در گوی طالع خود می بینم. من تبسمت را چندین بار حلاجی کردمو تو چه میدانی در این جا جز آهن پاره های دور افتاده ی مردم این شهر چیز نیست و من به دنیال شقایق می
گردم، به دنبال تو، به دنیال بوی گلایل و رنگ نگاه تو......
من در این تنهایی نگاه هرزه های شهر را میبینم که در شب می درخشد و صدای مستانه ی آنان می خراشد گوش عشق را.... من در این جمعه بازار که به حراج گذاشته اند تنشان را، منطقشان را، قلب
پاکشان را، پی او می گردم
من به نگاه رهگذرت، عطر تن تو، صدایت که می خندد قانعم تا به آتش بکشاند روج آزرده ام، روح خسته ام، روح عاشقم را.....
بیا می خواهم طعم آغوش تو را چندین بار مزه مزه کنم.
برچسبها: